سلام من به یوسف گمگشته ی دل زهرا
و گل خوشبوی گلستان انتظار
سلام بر تو ای زیباترین نقاش عدالت...
سلام بر تو ای ناب ترین غزل تنهایی و غربت...
سلام بر تو ای دلتنگترین ترانه محبت...
سلام اى گل نرگسم...
آقای مهربانم ، مولای سیاه پوشم
با دلی خونین و بغضی مانده در گلو
از شهادت باب مظلومت
سالروز ولایتعهدیت را تبریک می گویم
به امید آن روز که شبهای پرازاشگ و انتظار
بسر آید و با طلوع صبح ظهورت ، شادمانه
سالروز آمدنت را جشن بگیریم
بوی گلها عالمی رو مست و حیران می کند
دیدن مهدی (عج) هزاران درد را درمان می کند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
من گلی دارم که عالم را گلستان می کند
آغاز ولایت و تاجگذاری امام زمان (عج)
برمنتظران حضورش و چشم براهان قدوم
نازنيش و برچشمان به اشك شوق نشسته
محبانش مبارکباد
آغاز امامت حضرت ولی عصر، امام مهدی(عج)
بیعت با خورشید، بیعت با بیداری است؛ از آنگاه که نگین کعبه، در حضور خورشید رسالت و مرادش، تمام مظلومیت را در چشمهایش به نظاره نشست و چون بستگان او را عهدشکن یافت، به یاریاش شتافت. او کسی جز «علی» نبود، که نخستین سرود بیعت را در ده سالگی سرود و همواره پایبند پیمانش بود.
هشت سال بعد، هشت تن از مسافران مکه، ندای نیکی و رستگاری را از زبان محمد صلی الله علیهوآله نیوشیدند و بیعت مولود کعبه را استمرار بخشیدند.
سالها بعد، دوازده سیاهپوش در سحرگاهان صحرای «منا» پیرامون آفتاب فروزان رسالت گرد آمدند و بیعتی دیگر، که: به آفریدگار، شرک نورزند و حق زندگی را از فرزندانشان نستانند... و بیعت به «غدیر» رسید؛ در کنار برکه ای به وسعت دریا، با مولا.
و ما، اما چرا سکوت کردهایم، چرا نشسته ایم؟
چرا عهدمان را گسسته ایم؟
دستهای سبز و مهربان خورشید،
از پشت ابرها، ما را به سوی خود فرامیخواند!
دیوارهای فاصله را برداریم، تا بهار، زودتر برسد.
«ربیع» مجال و انگیزهای دیگر برای عاشقانه ماندن است؛
خداوند، به برکت وجود او، همگان را آفرید.
اگر او نبود، هیچ کس نبود و هیچ چیز در دنیا، قرار نمییافت.
و ما باید در ربیع، بهاری شویم.
دستها را برآریم و دل به موعود(عج) بسپاریم؛
که بیعت حضرتش بر گردن ماست.
این شیوه بندگان است به اربابان!
«دعای عهد» را در سالروز شکفتن امامتش و غدیر انتظار،
دست در دست یکدیگر در مدارس، دانشگاهها،
حوزههای علمیه و... عاشقانه بخوانيم
پنجرهها را بگشاییم. زنگها را بنوازیم
و ایمان بیاوریم اگر خویشتن خویش را بیاراییم،
خورشید پنهان، ظاهر خواهد گشت؛
وگرنَه، هرگز در انتظار گشایش نباشیم؛
که شیخ بزرگوار: مفید رحمهالله فرمود:
«حضور آشکار آن حضرت(عج) مانع دارد و مانع، ما هستیم!»
ربیع، فرصت خوبی است برای برداشتن حجابها
و کوتاه کردن دیوارهای فاصله...
تا بهار، زودتر بیاید.
مولاي من سلام............
مولای من! از تو می خوانم ، و تو را می جویم ای آرزوی دیرینه من...
دفتر عشق را گشودنش سهل است اما بستنش را کس نتواند...
سال هاست برای تو مینوسم ،
از تو و عشق تو، از تو و هر آنچه متعلق به توست...
دلم میخواهد تک تک واژه های شعرم تو را بسرایند و از تو بگویند...
آری برای تو می نویسد دوباره، منتظری چشم براه دوخته.......
دلش را عشق و امید تو افروخته...
ولی دوباره روز موعود فرا رسید نیم شعبان و چراغانی هاااا
نیمه شعبان و چشم های پر از انتظار نیمه شعبان و غمی دیرینه....
نیمه شعبان و حرف هایی ناگفته ام باتو...
آمده ام اینجا به بهانه روز میلادت برایت بنویسم....
از تو و برای توتا کمی دلم آرام گیرد....
ميدانم که تنها من نيستم که از شرار اين عشق مي سوزم
ميدانم که تنها من نيستم که ناگفته ها با تو دارم
ميلادت بهانه اي شد تا دفتري از بغض احساس باز شود
دفتري که همه عاشقانت ، همه منتظرانت
همه کساني که عشق تو زخمه بر تارو پود دلشان مي زند
و انتظار ظهورت حسرتي ديرينه در عمق وجودشان شده
عقده هاي مانده در گلويشان
حرفهاي مانده در گنجينه سربه مهر قلبشان را با تو بگويند
اي منتظر مسافر سبز پوش جاده هاي نور
دلت می خواهد به امام زمان چه بنویسی؟
آیا دردهائی برای بازگو کردن داری؟
آیا فکر می کنی برای ظهورش آماده هستی؟
چه حرفهائی برای گفتن داری که تاکنون در کنج دلت ،
پنهانش کرده بودي و و نتوانسته ای به کسی بگوئی؟
پس روز ولایتعهدیش را بهانه ایی کن و برایش بنویس....
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0